حکمت در مقابل جربزه و جهل
اما ضد این دو جنس که حد اعتدال آنها بوده باشد: پس دانستى که آن حکمت است، که عبارت است از علم به حقایق اشیاء. و شکى نیست که صفت علم، افضل اوصاف کمال، و اشرف «نعوت » جمال از براى نفس انسانى است، بلکه بالاترین صفات ربوبیت است و بواسطه علم، انسان به شرف جوار رب العالمین مى رسد، و به سبب آن داخل عالم ملائکه مقربین مى شود، حیات ابدى از براى انسان از آن است و سعادت سرمدى از براى این نوع، به توسط آن عقلیه و نقلیه متطابق، و جمیع اهل ملل و ادیان متفق اند بر اینکه بدون معرفت و علم محرم حرم انس پروردگار نتوان شد، و قدم بر بساط قرب حضرت آفریدگار نتوان نهاد و در حکمت حقه ثابت و مبین است که علم و تجرد را دست در گردن یکدیگر است.هر قدر که نفس را صفت علم زیاد مى شود تجرد آن نیز زیاد مى گردد.و شبهه اى نیست که مرتبه تجرد بالاترین مرتبه اى است که از براى انسان متصور است، زیرا که به واسطه تجرد، شباهت اهل «عالم ملکوت » ، و موافقت با سکان قدس «عالم جبروت » به هم مى رساند.
و از جمله علوم معرفت خداوند - سبحانه و تعالى - است، که سبب ایجاد عالم «علوى » و «سفلى » است.همچنان که در «حدیث وارد است که: «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف »
«گنجى بودم پنهان، خواستم که شناخته شوم، پس مخلوقات را خلق کردم تا مرا بشناسند» . آنچه در کتب روائى تفحص نمودیم مدرک این حدیث را نیافتیم ولى در کتب فلسفى - عرفانى مانند: تمهید القواعد ابن ترکه، ص 138.و مفاتیح الغیب ملاصدرا، ص 293 و...این حدیث به چشم مى خورد.
علاوه بر اینکه علم، خود فى نفسه لذیذ و محبوب و مرغوب و مطلوب است، لذت و ابتهاجى که از براى اهل معرفت حاصل است هرگز از براى غیر ایشان میسر نیست، و سرور و انبساطى که از فهمیدن مساله اى از مسائل علمیه هم مى رسد از هیچ یک از لذات جسمیه حاصل نمیشود.
و از جمله فوائد علم در دنیا، عزت و اعتبار در نزد اخیار و اشرار، و شرف و احترام در نزد جمیع طوایف انام است.حکم علما در نزد پادشاهان ذوى الاقتدار، مطاع، و اقوال ایشان در پیش سلاطین کامکار لازم الاتباع.و حکیم مطلق - جل شانه - به حکمت کامله جمیع خاص و عام را «مجبول » فرموده است بر تعظیم اهل علم و احترام ایشان و اطاعت و انقیادشان، بلکه سایر حیوانات از بهایم و سباع که مطیع انسان و مسخر در تحت قدرت ایشان اند نیست مگر به آنچه مخصوص به آن است از قوه ادراک و تمیز.و اگر به دیده تحقیق نظر کنى و از احوال افراد مردم تفحص نمائى مى بینى که هر که بر دیگرى تفوق و زیادتى دارد خواه در جاه و منصب و خواه در مال و دولت یا غیر اینها، سبب اختصاص او به زیادتى ادراک و تمیزى است که در اوست اگر چه از بابت مکر و حیله و شیطنت و خدعه باشد.